آیا تقسیم قدرت در سوریه به سبک کُردها ممکن است؟

سرویس جهان- حاکمیت جدید سوریه تنها در صورتی قابل اعتماد است که مانند اداره خودگردان کردی، به گروه‌های اقلیت کشور قدرت غیرمتمرکز واقعی بدهد.

به گزارش کردپرس، حکومت اقتدارگرایانه بشار اسد در سوریه پس از بیش از پنجاه سال، سرانجام چند ساقط شد. احمد حسین الشرع، که بیشتر با نام مستعار محمد الجولانی شناخته می‌شود، رهبری  شورش اخیر علیه دولت بشار اسد را بر عهده داشت. الشرع که اهل سوریه است، در زمانی که برای القاعده در عراق از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ می‌جنگید، نام مستعار الجولانی را برگزید. او پس از پنج سال زندانی شدن توسط نیروهای آمریکایی در عراق، در سال ۲۰۱۱ به سوریه بازگشت و گروه جهادی النصره را در آنجا تأسیس کرد که یکی از شاخه‌های محلی القاعده بود. الشرع در سال ۲۰۱۶ از القاعده جدا شد و گروه هیئت تحریر شام را تشکیل داد. حتی زمانی که او سعی داشت تصویری جدید و معتدل‌تر از خود ارائه دهد، هیئت تحریرالشام متهم به سرکوب مخالفت‌ها در بخش‌هایی از شمال‌شرق سوریه شد و در کنار اجرای قوانین شریعت، حکومتی اقتدارگرا برقرار ساخت.

حال، الجولانی امیدوار است که کل سوریه را تحت کنترل خود در آورد. او تلاش‌های خود را برای نشان دادن اعتدال و تکثرگرایی افزایش داده است تا به جوامع مذهبی و قومی مختلف سوریه اطمینان دهد. الجولانی به نیروهای خود دستور داده است که از غارت یا حملات تلافی‌جویانه خودداری کنند. به نظر می‌رسد که تلاش‌های او جواب داده است؛ پس از یک دیدار اخیرش با دیپلمات‌های آمریکایی در دمشق- که دیپلمات‌ها آن را «خوب» و «بسیار مفید» توصیف کردند- ایالات متحده جایزه ۱۰ میلیون دلاری را که سال‌ها پیش برای سر الجولانی گذاشته بود، برداشت. به نظر می‌رسد که اروپایی‌ها نیز به تعامل با الشرع گرایش پیدا کرده‌اند و بررسی حذف برچسب تروریستی به او را آغاز کرده اند.

با این حال، تقریباً همه کسانی در منطقه که با آن‌ها صحبت کردم در مورد تغییر ماهیت الجولانی و  هیئت تحریرالشام شک دارند.

خطر این است که به محض اینکه رژیم جدید سنی‌عرب‌محور الجولانی استقرار پیدا کرده و احساس امنیت بیشتری یافت، نقاب از چهره بردارد و به پیاده کردن ایده های گذشته خود اهتمام ورزد. اگر این اتفاق بیفتد، رژیم اسلامگرای رادیکال در سوریه مستقر خواهد شد. این در حالی است که اهمیت این کشور از افغانستان، سودان یا دیگر مناطقی که چنین داستانی در آن‌ها رخ داده، بسیار بیشتر است.

کشورهای غربی یا مردم سوریه برای جلوگیری از چنین سرانجامی، چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ آن‌ها نمی‌توانند ماهیت نیروهای هیئت تحریرالشام را که در طول سال‌ها جنگ کارآزموده تر شده‌اند تغییر دهند.

با این حال، کشورهای غربی و مردم سوریه می‌توانند برای تقسیم قدرت به‌صورت غیرمتمرکز در سوریه جدید فشار بیاورند تا آسیب‌هایی که جهادی‌ها ممکن است وارد کنند، محدود شود. اگر جهادی‌ها فقط دمشق، حمص، حماه و استان ادلب را اداره کنند، با توجه به محدودیت‌ توانایی آن‌ها برای اعمال حکومت دیکتاتوری متمرکز بر تمام کشور، امکان کنترل اوضاع در دیگر مناطق فراهم می شود. علوی‌ها می‌توانند در داخل مدیریت محلی خود در سواحل سوریه امن بمانند. وضعیت مشابه برای دروزی‌ها در جنوب‌غرب، کردها در شمال‌شرق و جوامع مسیحی پراکنده کشور نیز امکان پذیر خواهد بود.

چنین ساختاری به نفع بیشتر جمعیت سوریه و همچنین قدرت‌های غربی است که نگران ظهور یک رژیم اسلامگرای رادیکال در دمشق هستند. همچنین، این رویکرد به شدت مخالف رویکرد ترکیه در مخالفت با جوامع محلی از جمله اداره خودگردان کردی در شمال شرق سوریه است. اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در تاریخ ۲۳ دسامبر نظرات خود درباره ترکیه را که بارها گفته بود، تکرار کرد و گفت: «حفظ تمامیت ارضی سوریه و ساختار واحد آن تحت هر شرایطی، موضع ثابت ترکیه است. ما هرگز از این موضع عقب‌نشینی نخواهیم کرد.»

البته ترکیه همچنان حامی اصل  هیئت تحریرالشام است و همچنین یک نیروی نیابتی سوری به نام ارتش ملی سوریه را که از جهادگرایان سنی و مزدورانش تشکیل شده، مستقر کرده است.  ارتش ملی سوریه در حال حاضر، در حال حمله به مناطق تحت کنترل اداره خودگردان کرد و نیروهای دموکراتیک سوریه تحت حمایت آمریکا در شمال و غرب سوریه است. همچنین باید یادآوری کرد که در سال های نه چندان دور، این ترکیه بود که به نیروهای اسلامی (داعش) اجازه می‌داد که از ترکیه عبور کرده و منابع خود را به سوریه منتقل کنند.

در نتیجه وضعیت تراژیکی بوجود آمده است. تنها خبر خوب وجود منطقه خودگردان در شمال شرق سوریه است. کانتون‌های خودگردان مناطق تحت کنترل کردها پناهگاهی امن برای کردها، عرب‌ها، مسیحیان، یزیدی‌ها، ارامنه، سوری‌های سکولار و دیگران فراهم کرده‌ و از ورود میلیون‌ها پناهنده به مرزهای اروپا جلوگیری کرده‌اند. مناطق خودگردان کردی همچنین حقوق زنان را ترویج داده و زنان و اقلیت‌ها را در پست های مهم به کار می گمارند.

من اواخر نوامبر امسال، به مناطق خودگردان شمال‌شرق سوریه سفر کردم. این اولین سفر من به سوریه از زمان شروع جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ بود و می‌خواستم خودم ببینم که این مناطق خودگردان چگونه به نظر می‌رسند. با توجه به هم‌گرایی ایدئولوژیک میان گروه‌های کرد سوریه که این منطقه را اداره می‌کنند و حزب کارگران کردستان ترکیه یا پ.ک.ک- که از دهه ۱۹۸۰ با دولت ترکیه می‌جنگد- انتظار داشتم با ایدئولوژیست ها و رادیکال‌های آنارشیستی روبه‌رو شوم که شبیه به آکادمیک‌های «انقلابی» و رویایی باشند که گاهی در غرب با آنها برخورد می کنم.

در برخورد با رهبران کرد و مردم عادی این منطقه دریافتم که افراد عملگرایی هستند که تنها بهبود وضعیت زندگی‌، حفظ امنیت‌ و ثباتی که از پیروزی در برابر حملات داعش در منطقه به دست آورده بودند، برایشان اولویت داشت. سوالات آن‌ها از من این بود: «چه کسی به ما کمک خواهد کرد؟ آیا آمریکا در کنار ما خواهد ایستاد؟ آیا اسرائیل به ما کمک خواهد کرد تا از خود دفاع کنیم؟ چه کاری می‌توانیم انجام دهیم تا ترکیه را قانع کنیم که از ما دست بردارد؟ ما  پ.ک.ک نیستیم؛ ما نمی‌خواهیم با ترکیه جنگ داشته باشیم.»

وقتی از آن‌ها پرسیدم که چگونه این منطقه را اداره می‌کنند، پاسخ آن‌ها حول محور تصمیم‌گیری غیرمتمرکز و آزمایش و خطا می‌چرخید. وقتی قبایل عرب در دیرالزور و رقه (پایتخت سابق داعش) از تلاش‌های آن‌ها برای ممنوع کردن چندهمسری امتناع کردند، رهبران کرد در واکنش گفتند: «خوب، این کار را در شهرداری‌هایی که خودتان اداره می‌کنید انجام دهید. اما ما کمپینی آموزشی برای تشویق نکردن به این عمل خواهیم داشت.» وقتی یک فعال از اسپانیا به رقه آمد و پرچم همجنسگراها را در مرکز شهر برافراشت، او را اخراج کردند، با این استدلال که به کسی نیاز ندارند که بیاید و جوامع محافظه‌کار را آزار دهد و منطقه را بی‌ثبات کند. وقتی از آن‌ها درباره سرمایه‌داری پرسیدم، خندیدند و گفتند: «ما ضد سرمایه‌داری نیستیم. ما تجارت می‌خواهیم، سرمایه‌گذاری می‌خواهیم، می‌خواهیم بخشی از اقتصاد جهانی باشیم—ما به مرزهای باز و کالاهای بیشتر نیاز داریم.»

این منطقه، البته، بهشت دموکراسی نیست—بسیاری از احزاب سیاسی رقیب، از جمله احزاب کرد، از فعالیت در منطقه منع شده‌اند و نیروهای  نیروهای دموکراتیک سوریه و نیروهای وابسته به آنها، به طور جدی تلاش می‌کنند تا انحصار نیروی نظامی را حفظ کرده و مانع ورود هر گروه مسلح دیگری شوند. با این حال، این منطقه پس از جنگ، حتی با محدود شدن مرزهایشان با ترکیه و عدم تبادل تجارت با سایر مناطق سوریه و ارتباط داشتن محدود با کردستان عراق، به شکلی تحسین‌برانگیز بازسازی شده است. ساختمان‌های ویران زیادی باقی نمانده‌اند. با رفع تهدید جنگ، ادارات محلی تنوع قومی و مذهبی را بهتر پذیرفتند و فضایی امن برای فعالیت تمام گروه‌ها در آنجا فراهم کردند. چنین ترتیبی می‌تواند الگویی برای تمرکززدایی و تقسیم قدرت در سوریه جدید باشد. تمرکززدایی، به تمام گروه‌های پراکنده کشور این اطمینان را می‌دهد که آن‌ها نقشی در آینده خواهند داشت.

اگر غرب که نگران ظهور یک رژیم دیکتاتوری سلفی در دمشق است، از مدل کنونی ساختار سیاسی کردها در سوریه دفاع نکند، غفلت کرده است. با این حال، در پیش گرفتن این رویه، نیازمند تعامل مناسب با ترکیه، آمریکا و اطمینان خاطر دادن به ترکیه است. واشنگتن می‌تواند روند انتقالی در سوریه را میانجیگری کند. این روند تمرکززدایی در سوریه ممکن کرده و برای سوریها امید و اطمینان خاطر ایجاد خواهد کرد.

اما اگر اجازه دهیم آنکارا و نیروهای نیابتی آن حامی ایجاد یک رژیم اقتدارگرایانه در سوریه شوند، آنگاه جنگ داخلی سوریه به طور واقعی پایان نمی یابد. کردها با هر گونه تلاش برای کنار گذاشته شدن و اهمال مبارزه خواهند کرد و سایر گروه‌های غیراسلامی عرب سوریه نیز چنین خواهند کرد.

منبع: مجله سیاسی نشنال اینترست

نویسنده: دیوید رومانو، استاد دانشگاه میزوری آمریکا

کد خبر 2780281

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha