زن و حکمرانی در زاگرس / دکتر محمدعلی سلطانی

سرویس کرمانشاه _ دکتر محمدعلی سلطانی از چهره های برجسته فرهنگی، ادبی و دانشگاهی کشور و پدر تاریخ کرمانشاهان در قالب یک پژوهش مفصل به پیشینه تاریخی حکمرانی زنان در زاگرس، مناطق کردنشین و شهر روانسر پرداخته‌ است که در ادامه می‌خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ زن و زاگرس در صلابت و قدرت و عفت و حکومت  پیوندی همسال با روزگار دارند. در اسطوره و تاریخ؛ از طبیعت و آفرینش و آموزش و اقتصاد و اجتماع، ادب و فرهنگ و هنر و مدیریت و زایش و پرورش و ... زن محور اصلی و همپا با مرد و گاه گامی پیشتر در سختی‌ها برداشته و کوهی بیشتر از رنج‌ها را بر دوش داشته است. این سخن را منابع تاریخی از سنگ نگاره‌ها و کتیبه و دست یافته‌های کهن تا متون معتبر به ما می‌گویند؛ متاسفانه نگاه و نظام مردسالار در دوران استبداد و انحطاط و رفرم و مدرن همواره در پنهان داشتن و حذف و محو این فرازمندی فکری در کوه‌های سر به فلک کشیده آذربایجان و کردستان و دشت‌های خوزستان تلاش تمام داشته است؛ از تندیس ماندگار آناهیتا در تاق بستان تا یافته های مفرغی لرستان تا قداست زن در حوزه باور یارسان و ریاست بلامنازع زنان مقتدر کُرد در دوران سنت بر ایلات هزاره جاف و اردلان و کلهر و هورامان و ... پایگاه علمی و هنری استثنایی مستوره‌ی یگانه؛ بر این ادعا اسنادی آشکارتر از خورشید است که کتاب‌های مستقل در شرح و بیان آن تالیف گردیده است- ( ۱۳۸۲ / ۱۳۹۶ / ۱۴۰۳ / و ...) 

اگر تاریخ زندیه را به دقت و انصاف بررسی کنیم؛ زنان زند شرزه شیران لک در تمامی جنگ‌های نفس گیر در برابر افاغنه و رقبای سلطنت ایران پابه پای مردان ودر کنار آنان با سپاه مقابل در نبرد بودند و در رزمگاه‌های حیاتی موجب نجات شمشیر زنان زند شده‌اند ( ۱۳۴۴ / ص ۲۸ به بعد ) و در نیل به سلطنت ایران برای سلسله زند نقش مؤثر داشتند.

در سقوط زندیه و ظهور قاجاریه زنان زاگرس همچنان در کنار همسر یا فرزند بر سریر قدرت بودند؛ مریم بیگم خانم همسر عقدی و سوگلی فتحعلی شاه و مادر شیخ علی میرزا  پسر نهم خاقان که به نام نیای مادری شیخعلی خان سردار زند بدین نام خوانده شد و از سوی پدر (شیخ الملوک) لقب گرفت و مدت ۲۶ سال به صیانت مادر حکمرانی سرزمین آبایی زند را در ملایر و تویسرکان داشت و برادر صلبی او محمود میرزا ادیب و فاضل اهل قلم در حکومت نهاوند بود؛ این ریاست و صیانت تا مرگ فتحعلی شاه ادامه داشت و چنانچه خوی سرکشی و خودگزی زاگرسی نمی‌بود شاید در نسل‌های بعدی ادامه می‌یافت؛ هرچند به گونه دیگری باقی ماند ... (۱۳۵۷ -  ص۱۵۴)

بهر روی مریم بیگم چکمه زندیه در دستگاه قدرت بود. خانزاده خانم خمان کلهر که در دوره دولتشاه و بعد از مرگ همسر سرپرستی ایل گسترده  و تبار و بازمانده را با کفایت تمام داشت؛ و چنانچه جستجو کنیم نمونه‌های متعدد دیگر خواهیم داشت؛ اما فرازمندی و آوازه و اقتدار زنان در کوه پایه‌های زاگرس همزمان و به موازات نهضت مشروطیت و جنگ جهانی اول و پس آن تا سقوط قاجاریه و تجزیه امپراتوری عثمانی و ظهور پهلوی اول و رفرم و مدرن در متون تاریخی آشکاری و اعتباری تمام دارد. این نکته جای تامل است که زنان پایتخت و اکثر شهرهای بزرگ در این تحولات نمودی ندارند؟!

در دوره مشروطیت ظهور شخصیتی برجسته و مقتدر و فکور و اهل قلم و اندیشه صاحب خاطرات مکتوب چون بی بی مریم بختیاری مشهور به سردار آزادگی از پیشروان فتح تهران و فرماندهان مقابله با اشغالگران وطن که کتاب‌های مستند متعدد و مختلف درباره مبارزات و جایگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی او نوشته آمده‌است (۱۳۸۲ _ ۱۳۹۴ و ...) دیگر حمیده خانم اردلان که مقصود اصلی  و هدف و موضوع این نوشتار است و از چهره‌های عصر مشروطیت تا اوایل دوره پهلوی دوم است.

همزمان عادله خانم همسر عثمان پاشا که در حیات و ممات همسر بر ایل هزاره جاف که دو دولت ایران و عثمانی را به ستوه آورده بودند؛ ریاست داشت و اطاعت بی قید و شرط قریب یکصد هزار خانوار از قصرشیرین و شیروانه تا نوار مرزی سقز و بانه در دوسوی مرزهای تحمیلی از او اسطوره‌ای ماندگار ساخت.

در یادداشت های  ادموندز درباره مدیریت و لیاقت او سخن ها می خوانیم؛ یگانه زنی‌ که در مشرق زمین از دولت بریتانیا نشان  (خان بهادر) دریافت کرد . (۶۷ ۱۳/ ص. ۶۵)

در همین اوان جهان بانو خانم از ایل گورک سقز که در جنگ جهانی اول ریاست منطقه (‌پشدر) را در میان رقبای ایلی به دست آورد و هنگامه ها بر پا کرد و سال‌ها طوایف و تیره های سواره تا دندان مسلح قلمرو مزبور را سرپرستی و اداره کرد و گزارش آن در منابع آمده‌است.  ( ۱۴۰۱ / صص ۱۴۴۵ - ۱۴۵۱ )

تاثیر ریاست او چنان بود که طوایف هرکی در شهریور  ۱۳۰۵ شمسی در پی ناسازی و بی اندامی و بد اخلاقی محمد علی عشقی (شیخ لیسک) حکمران در اشنویه و ارومیه؛ زنی را به فرماندهی شورش انتقام‌جویانه خود برگزیدند تا به حاکم اشنویه بفهمانند که انتقام زن باید به دست زن گرفته شود (۱۴۰۲ / ج ۲ ‌، ص ۱۴۲۹)

و همین ایام در شهر سلیمانی  به  حفصه خانم نقیب دختر عموی شیخ محمود برزنجی (ملک) از چهره‌های ماندگار مدنی اجتماعی که زمینه ساز توسعه آموزش و پرورش و بنیانگذار تشکیلات نسوان کردستان و جنگجوی همراه با ملک محمود برزنجی بر علیه ستون‌های نظامی بریتانیا.  (۱۳۹۶ - ۴۵) باید اشاره کرد.

و اما روانسر و حکومت زنان؛ با انقراض خاندان گوران میرضیاءالدینی که از دوره صفویه حکومت جوانرود و ایل جاف را تا اوایل قاجاریه بر عهده داشتند و اردلان ها به شیوه پادشاهان قجر شروع به عزل حکام محلی و نصب امیرزادگان اردلانی کردند؛ و محال جوانرود و ایل جاف را به والی زاده علی اکبر خان شرف الملک و فرزندان سپردند که در دوره فرزندان به سبب اتفاقاتی که در مجموعه جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان آمده‌است؛ محل حکمرانی به روانسر و بنای عمارت حکومتی بر سراب گومه خانی تغییر یافت و این محل حاکم نشین اردلان گردید؛ شرح ترتیب اداری آنها در این مختصر نمی گنجد؛ در یک عبارت تشکیلات اداری و حکومتی اردلان ها کپی کوچکتری از دربار قاجار تهران بود.

در این دستگاه زنان سوگلی از اردلان ها  جایگاه و مقامی موازی و گاه برتر از حکمران داشت- به ویژه خانم بزرگ خانم همسر علی خان حاکم و مادر حسین خان (مظفر السلطنه) و عباس خان (سردار رشید)‌ که روستای (خانم آباد) روانسر از مستحدثات اوست و چون علی خان حاکم درگذشت فعال مایشا بود و فرزندان و املاک گسترده و مسائل مربوط فرزندان را مشاورت و مدیریت می کرد وی نخستین زن متحصن در کنسولگری انگلیس در کرمانشاه برای احقاق حقوق ملکی فرزندانش بود.

و اما حمیده خانم اردلان فرزند مرحوم سلیمان خان شرف الملک دوم در حدود سال‌های ۱۲۵۴ شمسی =۱۲۹۲ قمری در سنندج متولد شد، وی فرزند همسر اول پدر بود و کودکی و نوجوانی را در ذی تربیت پدر که ادیب و خوشنویس و نواندیش و شادخوار و کامجو و در لیاقت خلف الصدق پدرش علی اکبر خان شرف الملک اول بود؛ نشو و نما یافت و به لقب (شرف الملوک) مخاطب گردید.

حمیده خانم در نوجوانی به عقد و ازدواج پسر عموی خود درآمد؛ همسر وی حسین خان (مظفر السلطنه)؛ سردار کل بعدی فرزند علی خان حاکم حکمران جوانرود وایل جاف به مرکزیت (روانسر) بود.

عنوان جوانرود و ایل جاف در قلمرو سیاسی سنتی شامل فرمانداری های؛ روانسر، پاوه، جوانرود، ثلاث و باباجانی بود و گستره ای از ذهاب تا شوشمی و از محل تلاقی شطین (مرِگ و قره سو ) در حوالی کرمانشاه تا نوسود را شامل می شد؛ حسین خان (سردار کل) در واقعه مشروطیت درگذشت؟! او شخصیتی مدیر و مدبر و خدا ترس و عفیف بود که اجل مهلتش نداد و حکومت به برادرش عباس خان (سردار رشید) رسید و به رسم ایلی و مدار قدرت فامیلی حمیده خانم (شرف الملوک) به عقد عباس خان (سردار رشید) درآمد، که شرح مفصل وقایع و رویدادهای این برهه را در تاریخ مفصل کرمانشاهان بطور مستند و مصور آورده ایم ( رک . تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۲ و ۳ ، ص ۱۵۰ به بعد ... ) 

حمیده خانم از آغاز یعنی همزمان با ورود به خانه حسین خان (مظفر السلطنه) به شیوه والی زادگان دستگاه و طمطراق و مباشر و پیشکار و نوکر باب مستقل داشت و اکثریت امور قلمرو حکمرانی منطقه با رایزنی و مشورت و نظر وی رتق و فتق می شد. اینکه چرا روانسر تا این اواخر با تمام پتانسیل هایی که داشت؛ توسعه نیافت و محدود و مدار بسته باقی ماند؛ و حتی به حدود قصبه ای نرسید به روش اقامت و اداره ولات اردلان بر می گشت که تا چند کیلومتر در حوالی عمارت و قلعه و حصار حکومتی احدی حق سکونت و ساختمان نداشت و کار گزاران که عناوین خاص داشتند از میرزاو فراشباشی و دهباشی و کلانتر و مباشر و له له و کیشکچی و مهتر و ... تفنگچیان؛ ساکن و صاحب نسق در روستاهای اطراف بودند و برای انجام خدمات و امورات محوله در عمارت حکومتی حضور می یافتند، که شرح اداره‌ و مناصب دیوانی آنها خود رساله مفصلی می طلبد.

بهرروی دستگاه و دیوان حمیده خانم شرف الملوک در عمارت حکومتی جوانرود وایل جاف مستقل بود و حتی کارکنان و کار گزاران و عوامل تحت امر او نیز جدا بودند و ضوابط و مقررات ویژه خود را داشت وحمیده خانم با فطانت و دقت و زیرکی در کنار حکومت رسمی سردار رشید؛ با حضور و عدم حضور او در سال‌های زندان و تبعید و دربدری سیاسی کارگردان و فعال مایشاء بود و به همین خاطر در کردستان اردلان و کرمانشاهان (کردستان زنگنه) و کردستان بابان مشهور و مقبول و اوامرش روا و در بین ایلات نافذ الحکم بود و با حکمرانان مناطق و کنسول انگلیس در کرمانشاه بعنوان شخصیت مستقل و مختار در امورات منطقه مکاتبه و مراوده داشت که اسناد آن موجود است.

ویلم فلور ایرانشناس بزرگ معاصر در اسناد آزاد از طبقه بندی وزارت خارجه بریتانیا اسناد آن را ارائه داده است  و شیخ عبدالخالق اسیری قاًضی کرکوک که از راه بانه به سنندج و کرمانشاهان سیاحتی داشته است؛ در سفر نامه ارزشمند خود در ورود به عمارت حکومتی روانسر می نویسد: (وقتی به دارالحکومه روانسر رسیدم حمیده خانم به جای سردار رشید نشسته و جمعی کاتب و فقهاء و معقولین در خدمت حکومت بودند؛ سلام کردم - حمیده خانم گفت؛ ای سید از کجا آمده ای؟ عرض کردم؛ کرکوکی هستم و با شنیدن این جواب سخن به شعر و شاعری کشید و من چند شعر خودرا قرائت کردم و حمیده خانم نیز در جواب اشعار زیادی را از حفظ داشت برای ما از بر خواند و بسیار عالمانه و آگاهانه رفتار می کرد. (عمر فاروقی / رستم علیخانی، ۱۳۹۶، ۴۹ - ۵۰)

حمیده خانم تا آخرین دقایق حیات بر مدار قدرت و سلطه بود و با رجال طراز اول همچون شریف الدوله بنی آدم در حکومت کردستان، نیروهای اعزامی از سوی آنان و کنسول انگلیس در کرمانشاه- سرپاس رکن الدین مختاری ریاست شهربانی پهلوی اول و ... فرازو نشیب های فراوان مقابله کرد و با عدم حضور سردار رشید در روانسر با زندان و خانه شهری، تحت نظر و ... مقاومت کرد و همچنان حکمرانی خود را با لیاقت و فراست ادامه داد و بر همه ناملایمات فایق آمد؛ ستون‌های نظامی شریف الدوله را از روانسر بیرون راند و با مهاجرت به کرمانشاه به رفت و آمد ماموران مخفی مختاری پایان داد؛ زیرا برای انجام امورات خود قرب و بعد مکانی نمی  شناخت؛ آخرین اقدام این بزرگ در وصیت نامه اش خطاب به فرزند صادق و خداترس و ارجمند خود شادروان غلامعلی خان اردلان می نویسد: (اینجانب حمیده رشید اردلان، دعوی حق را لبیک گفتم؛ اولا قسمتی را از تقسیم ماترک قروض اینجانب از فروش املاک یا بهر ترتیب که صلاح بداند تأدیه نماید و ثانیا دو دانگ و نیم از شش دانگ مزرعه گل سفید را از رهن خارج نماید - دو دانگ و نیم مشاع از قریه مذکور را حبس نموده و ثلث خود قرار دادم که عواید آن را پس از وضع مخارج مالیات و عوارض دیوانی به مصرف خیرات و مبرات برای اینجانب برساند ...)

این صالحات باقیات که با دور اندیشی شادروان غلامعلی خان اردلان به عالم و عارف یگانه معاصر حضرت استاد شیخ محمد سعید مدرس نقشبندی چهره پر آوازه علم و عرفان کردستان بعنوان وصی و متولی موقوفه واگذار شده‌ است و با مدیریت خلف الصدق ماموستا دکتر شیخ عثمان نقشبندی در روانسر اداره می شود؛ یکی از شفاف ترین و تاثیر گذار ترین موقوفات درسطح استان کرمانشاهان و کردستان و به جرات تمام ایران است که در تمامی جوانب توسعه و خدمات عمرانی و آبادانی و آموزش و پرورش و بخش های فرهنگی و بهداشت و درمان و ورزش و حمایت از فقرا. و بینوایان و ... شهر روانسر فعالیت و تاثیر مستقیم دارد و به درستی نام خانم حمیده اردلان را بعنوان شخصیتی گزیده و استثنایی ماندگار ساخته است (چنین کنند بزرگان که کرد باید کار) شادروان حمیده خانم شرف الملوک در سال ۱۳۳۱ شمسی برحمت ایزدی پیوست  و حسب الوصیه در جوار مقبره حضرت ویس القرن در مسیر جاده

کرمانشاه به روانسر بخاک سپرده شد ( روحش شاد ) -

و حال باردیگر حضور زن در حکمرانی روانسر

تکرار شده است و با پیشینه تاریخی و تمدنی که گفته شد؛ ادب و اخلاق و تربیت آبایی و اندیشه فرازمند اهالی از هر قشر و طبقه و صنف به و یژه فرهیختگان و برجستگان اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی منطقه را برای

همیاری و همکاری منتخب قوه مجریه در جهت

روانسر ی هرچه زیباتر و پاکتر و مقبول تر فراهم ساخته است که عمران و آبادی و ارائه خدمات رفاهی وبهداشتی و فرهنگی بدون اقدام اجرایی و قانونی امکان پذیر نیست-واقعیت این است که کرمانشاه یکی از

محروم ترین و مظلوم ترین استان های ایران است و در طی چهار دهه اخیر که توسعه و عمران و آبادی همسایه‌ های برون مرزی و نیز اندکی درون مرزی این استان از هرجهت شکوفایی و ترقی و تعالی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به خود دیده است؛ کرمانشاه این روستا ی شهر  با تمام امکانات و توانایی های بالقوه همچنان معلول و قصیرالقامه باقی مانده است و هرچه گفتند و شنیدیم از مرحله لفظ عبور نکرده است و از پارلمان و وزارت و قوه مجریه و مسئولان اداری همه وهمه بدون هیچ تعارف مقصر بوده و هستند و در کرمانشاه شمال غربی استان هیچ رنگ و رویی به خود ندیده است و اگر همت و یکدلی و یگانگی اهالی منطقه نمی بود

به هیچ وجه این اندک را نیز نمی داشت ؛ موضوع مصیبت عدم توسعه به معنای واقعی آن در کرمانشاه چنان پیچیده است که به گفتن و نوشتن در نمی آید و بدرستی دیگر پنجه‌های

خسته توان نوشتن این همه وعده و وعید های مکرر و غیر محسوس و ناپیدا ی بدون عمل را ندارد؛ سرگرمی های تکراری و و و درمان این همه غفلت بردوام نیست - این قلم در اینجا به

اوضاع آشکار روانسر که همانند سایر شهرستان های استان و خود شهر کرمانشاه که جمله بدون تعارف روستا های بزرگ بی در و پیکری هستند که بالاجبار به سابقه گذشته و عنایت مسئولان؟! نام شهر به خود گرفته اند و

متاسفانه همگان شاهد آن هستیم نمی پردازم ،

روشنایی و امیدی که اهالی پویا و دانا و دلسوز در این سرزمین( روانسر، جوانرود، پاوه، ثلاث ) که موضوع این نوشتار است؛ و. در فرصتی به سایر شهرستان هاو خود شهر کرمانشاه خواهم پرداخت- گفتم نخبگان در حوزه های مختلفی که خود توان ساختن و پرداختن  و پویش دارند به گونه‌ای جوششی در این برهه پا در میدان نهاده و حتی المقدور موفق عمل کرده اند؛ نوید می دهد که به یاری

چهره‌های سازنده و مثبت که در عرصه عمل اجتماعی و رفاهی و خدماتی و فرهنگی در خدمت به مردم امتحان خود را پس داده اند

در یک دایره همکاری و همفکری و رفع کمبود و

دفع خرابی ها زمینه ی آنچه که هست به سوی

آنچه باید بشود را فراهم می سازند - نخست

اینکه روانسر بقایای تمدنی چند هزار ساله است که ارکان سه گانه مدنیت را که آب و خاک حاصلخیز و نمادهای اعتقادی به مقتضای زمان را به تمام و کمال داراست و صاحب آیین های چشم گیر و مورد توجه به شانس همسایگی و موقعیت دروازه هورامان با  تایید یونسکو می باشد که سالیانه هزاران هزار بازدید کننده دارد  ؛ امروز گردشگران واقعی جهان که یکی از مهمترین عوامل اشتغالزایی و

رفع بیکاری و ایجاد سرمایه اند ؛ به دنبال موقعیتی جغرافیایی و تاریخی و طبیعی و فرهنگی از این دست، در تکاپو هستند و دیگر

قرب مکانی کوه شاهو با قداست آیینی در باور

پیروان گسترده یارسان در ایران و عراق و ترکیه و سایر نقاط و در مسیر بقاع متبرکه باورمندان این نحله و وجود غار طبیعی قوری قلعه و کاوات و وجود سرداب‌های در دسترس چون( جاوری )و ( گومه خانی ) و جریان رودخانه های موسمی و راه شوسه و البته نابسامان و غیر استاندارد سهل الوصول و نزدیک به مرکز استان؛ با این مشخصات و داشته ها و انباشته ها چنانچه خدمات اولیه مهیا گردد به ویژه جاده مواصلاتی با آنچه لازمه این مسیر و محوطه است و دولت و مسئولان هیچگاه به درستی به آن نپرداخته اند ؛ روانسر را به یکی از قطب‌های گردشگری

تبدیل خواهد کرد .

در بعد اجتماعی و اعتقادی روانسر امروز مرکز

اصلی دو طریقت توانمند قادریه و نقشبندیه است که مسندنشینان شجره طیبه این دو طریقت علیه بازمانده ی ریشه ی بالنده و غیر متفرع هستند و سالانه هزاران زوار و مشتاق دیدار از اقصی نقاط در حوزه معتقدان و علاقه مندان و مریدان و جویندگان حقیقت دارند.

حضرت استاد شیخ محمد سعید مدرس نقشبندی عالم و عارف بزرگ معاصر که در استانبول و بغداد شناخته شده تر از شهر کرمانشاه است!! و بعد از غروب حضرت سراج الدین ثانی ؛ چشم سالکان نقشبندی جهان به چراغ وجود ایشان روشن است و با نود و اند سال سن از بام تا شام تکیه ی مبارک ایشان پذیرای زائران و دوستداران است-

دیگر سید سند و مرشد معتمد شیخ الطریقه جناب حاج شیخ اسماعیل هاشمی قادری برزنجی خلف الصدق رئیس المشایخ و عمادالعارفین حضرت حاج شیخ صفا الدین( قدس سره ) مدفون در شهر جوانرود که در روانسر بر پوستین ارشاد حاضر و در سراسر منطقه مریدان بسیار دارند و اکثر قریب به اتفاق رشته‌های طریقه علیه قادریه در مکتب بغداد به بیعت آبایی این جناب می رسد و اگر به حوالی روانسر و رشته‌های منشعب بپردازم از حوصله این مختصر خارج است، برای آگاهی بیشتر( رک . جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، ج ۹ ) -

فرزندان شایسته ی این دو بزرگوار نخست جناب شیخ سید عمر هاشمی قادری برزنجی متولی و بانی مجموعه آیینی قادری قلعه جوانرود و نایب مسندنشین وقت که مرشد صالح و مورد اعتناء و اعتقاد مریدان و اهالی منطقه هستند و دیگر ماموستا دکتر شیخ عثمان نقشبندی مدرس حوزه و دانشگاه ودر سلوک زبده سالکان والد ماجدو وکیل موقوفات سربلند و خدمتگزار و مو ثر شادروان خانم حمیده رشید اردلان؛ که شهر روانسر را بعنوان مقصدی آیینی زینت بخشیده  اند.

روانسر در هنر و ادبیات و علوم الهی پشتوانه هایی قدر همچون استادان؛ مرحوم  ماموستا ملا عبدالمجید مدرس، ماموستا سید محمد طاهر سیدزاده هاشمی، ماموستا ملا محیی الدین صالحی، میرزا احمد داواشی و شاعره ی خدا جوی خانم خورشید نما و ... امروز با حضور چهره‌های برگزیده در عرصه داستان نویسی و شعر و موسیقی از مراکز فرهنگی استان کرمانشاه بشمار است و طرفداران محیط زیست و انجمن‌های مدنی این شهر از فعال ترین ها شمرده می شوند -امروز تعداد چشم گیر دانشگاهیان و نخبگان و فرهیختگان در شهر روانسر و توابع دوره های تخصصی تکمیلی را به پایان برده ودر مراکز علمی و فرهنگی و پژوهشی و بهداشتی؛ دلسوز و خدمتگزار هم میهنان و همشهریان خود هستند.  با این پتانسیل همه جانبه روانسر هیچگاه احساس یاس و ناامیدی نخواهد کرد: ناامید و ره نایافته کسانی هستند که مسئولیت داشتند و به وظیفه عمل نکردند یا مسئولیت دارند و به وظیفه عمل نمی کنند و ای کاش می توانستم مسوده فقط بودجه های سرازیر به نام فرهنگ به استان که یاریگران ودانشجویان به لطف متصدیان دلسوز برای تاریخ اجتماعی کرمانشاهان به دست آورده اند در این نوشتار منتشر می کردم تا میزان حیف و میل بیت المال و حقوق ملی توسط آغایان؟!

بر همگان آشکار می شد _ آیا ننگ نیست که منطقه ای با این ویژگی ازیک جاده مواصلاتی در این عصر برخوردار نباشد؛ آیا ننگ نیست که در شمال غرب کرمانشاهان با جمعیتی قریب به دویست و سی هزار نفر که هفتادو هفت هزار نفر آن در روانسرو توابع  ساکن هستند و مابقی در جوانرود و پاوه و ثلاث باباجانی سکونت دارند و با حضوری نزدیک به سیصد هزار نفر در مرکز استان که جمعا بالِغ بر پانصد هزار نفر از جمعیت استان را تشکیل می دهند؛ از هرگونه خدمات فرهنگ عمومی مانند؛ صدا و سیما، نشریه انجمن‌های فرهنگی در مرکز استان، حتی یک نماد فرهنگی در شهر کرمانشاه و ... محروم باشند و گویش مادری و ادب عامه و فولکلور آن‌ها هرروز در دست بایگانی و آجر دیوار فراموشی باشد؟! هرچند به همت گویشوران و فرهنگ سازان و سایر از همشهریان کرمانشاهی خود با مدیریت و طرح و برنامه و همیاری و همکاری به خودگردانی فرهنگی رسیده اند ؛ غیور همانند هزاران سال پیش تا امروز نگاهبان داشته و انباشته های گران‌سنگ خود بوده‌ و هستند.

اکنون که پس از هفتاد و اند سال از فقدان شادروان حمیده خانم رشید اردلان (شرف الملوک) از سوی نماینده قوه مجریه استاندار کرمانشاه؛ سرکار خانم دکتر  جشن پرور از زنان تحصیل کرده بومی به عنوان فرماندار روانسر منصوب شده اند؛ این انتصاب خردمندانه را به فال نیک گرفته؛ تبریک می‌گویم و برایشان آرزوی توفیق در امور محوله و نامی نیک در تاریخ حال و آینده روانسر و استان دارم. همچنین به شهردار جوان و برومند روانسر تهنیت گفته امیدوارم بار سنگین بدهی شگفت انگیز شهر داری روانسر موجب استهلاک توان و برنایی وی نشود و همشهریان دلسوز و محترم و اخلاقمدار و بزرگوار از فعالان مدنی; اقتصادی، فرهنگی، مانند همیشه یار شاطر آنها باشند به همدلی و همراهی و یگانگی و یاریگری ایمان بیاوریم و اعتماد داشته باشیم، آن شاالله مسئولان مشفق بومی نیز همگی و یکصدا در این اجماع ملتی همراه و عامل خواهند بود.

یاحق

کد خبر 2780842

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha