کرمانشاه نیازمند یک رنسانس مدیریتی در حوزه گردشگری است / دکتر قامت پرویزی

سرویس کرمانشاه _ دکتر قامت پرویزی از چهره‌های علمی و صاحب‌نظران توسعه‌گرای کرمانشاه در قالب یک مطلب مفصل به ضرورت تغییر اساسی در برنامه‌ریزی‌های کلان مدیریتی در حوزه میراث فرهنگی و تعریف محورهای گردشگری درون استانی، کشوری و بین المللی پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ یکی از سیاست‌های سازمان جهانی یونسکو در عرصه گردشگری، تعریف مکان‌ها و مجموعه‌های تاریخی و طبیعی و ... در قالب یک محور است. این محورهای گردشگری علاوه بر افزایش هم‌افزایی‌ها و هماهنگی‌ها میان مجموعه‌های میراثی، تفریحی و طبیعی، به رونق مجموعه‌ها و حلقه‌های واسطه در این محور کمک می‌کنند. در واقع مدیریت این مجموعه‌ها می‌توانند با یک کار تیمی هماهنگ و برنامه‌ریزی شده، به نتایج بسیار موفقتری دست پیدا کنند.

 فیلیپین از جمله کشورهای نوظهور و موفق در عرصه گردشگری محسوب می‌شود. در یکی از مناطق توریستی این کشور، پنج قبیله با منافع متضاد وجود داشتند. مقامات کشور با همکاری کارشناسان یونسکو برای حل این معضل، در اولین گام به تعریف یک منافع مشترک میان این قبایل پرداختند و پس از ایجاد یک توافق پایدار میان آن‌ها، در گام بعدی مدیریت این پروژه بزرگ گردشگری را به همان قبایل واگذار کردند. اکنون منطقه یکی از موفق‌ترین محورهای گردشگری شرق آسیا محسوب می‌شود.

و یا به عنوان نمونه؛ مالزی در حوزه گردشگری دارای برجستگی و یا جذابیت فوق‌العاده و ویژه‌ای نیست ولی تصمیم‌گیران حوزه گردشگری در این کشور با انتخاب یک شعار ساده تحت عنوان "مالزی آسیاست! " وارد رقابت در عرصه صنعت گردشگری شدند و امروز مالزی یکی از کشورهای بسیار پردرآمد دنیا در این حوزه محسوب می شود. 

البته اغلب کشورهای شرق آسیا مانند تایلند، کره جنوبی، چین و فیلیپین امروز جزو قطب های مهم گردشگری در دنیا هستند که به تازگی ویتنام و مالدیو و ... هم به این جمع اضافه شده‌ اند.

در استان کرمانشاه هم باید با گذار از مدیریت سنتی، به سمت تعریف محورهای گردشگری گام برداریم و از نگاه جزیره‌ای و مجزا دیدن مکان‌های گردشگری پرهیز کنیم.

 آناهیتا، بیستون، تاق بستان و در ادامه ماهیدشت، اسلام‌آباد، کرند غرب، سرپل ذهاب و قصرشیرین این قابلیت را دارند که به عنوان یک محور دیده شوند و حتی اتصال آن به منطفه ثبت جهانی شده‌ی اورامانات با آن طبیعت زیبا، معماری و فرهنگ کهن، می‌تواند به پویایی بیشتر این محور کمک کند. حتی در یک نگرش کلان‌تر به سمت تعریف این محور مشترک با تخت جمشید و پاسارگاد و... نیز گام برداریم. پرواضح است که برنامه‌ریزی‌ در این حوزه نیازمند سیاست گذاری‌های ملی است و این محورها ابتدا باید در سطح ملی و کشوری تعریف شوند.
 
البته کشورهای توسعه‌ یافته دنیا پا را از این فراتر گذاشته و امروزه این محورها در ابعاد بین کشوری و حتی بین قاره‌ای تعریف می شوند. اسپانیا و برزیل به عنوان دو کشور موفق و پیشتاز در حوزه گردشگری، در دو قاره مجزا قرار دارند ولی با تعریف یک محور مشترک گردشگری، به پویایی صنعت گردشگری در کشورهای خویش کمک کرده‌اند. ما هم در کرمانشاه باید اینگونه عمل کنیم و این محور استانی را از قصرشیرین به سلیمانیه و اربیل و تیسفون و بغداد متصل کنیم. 

البته یک پرونده مشترک میان دو کشور ایران و عراق تحت عنوان محور ساسانی در حال پیگیری برای ثبت جهانی در یونسکو است که از کنگاور تا تیسفون را شامل می‌شود که در صورت به سرانجام رسیدن، کار بسیار مهمی محسوب می‌شود. (طبیعی است کشور عراق برای احیای این محور انگیزه بالایی نداشته باشد، و این مسئولیت بیشتر به عهده دولتمردان و سیاستگذاران ایرانی‌ است. زیرا عراق نه کشوری گردشگرمحور است - جز گردشگری مذهبی- و نه چندان مشتاق به احیای حوزه تمدنی ایران زمین است).

یکی از حلقه های مفقوده گردشگری کرمانشاه عدم ارتباط مناسب مجموعه‌های گردشگری با یکدیگر است. هر کدام از مجموعه‌ها دارای شرایط جغرافیایی، طبیعی و پیرامونی و خصوصا اقتصاد بومی خاص خود هستند و در اولین گام باید برای هر کدام از آن ها یک هیات مدیره تعریف شود و در بعد کلان تر برای هر کدام از محورهای استانی، کشوری و بین المللی یک هیات مدیره و یا شورای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی تشکیل شود. 

در شورای استانی می‌بایست استاندار و معاونین، رئیس میراث فرهنگی و روسای پایگاه‌های ملی و جهانی، فرمانداران، شهرداران، روسای دانشگاه‌ها، نیروی انتظامی، دادگستری، محیط زیست، چهره های ممتاز فرهنگی، هنری و دانشگاهی، نمایندگان مجلس و شوراهای شهرهای ذیربط، نمایندگان جامعه محلی، گروه‌های مردم‌نهاد، و تورهای گردشگری حضور داشته باشند. این مجموعه باید با نگاهی کلان‌نگرانه و توسعه محور، پیرامون سیاستگذاری‌ها و رویکردهای کلان محورها و مجموعه های گردشگری و اجرای پروژه‌ها و طرح‌ها و تعریف جشنواره‌ها و برنامه‌های منظم سالیانه، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کند. 

در قالب این شورا می‌توان پیرامون تعداد هتل‌ها، غذاخوری‌ها، سرویس‌های بهداشتی مورد نیاز و ... و جبران کاستی‌ها برنامه‌ریزی کرد و بر نحوه خدمات‌رسانی مناسب، نظارت داشت. 

  در بعد کلان تر این شورا می‌تواند تبدیل به یک پل ارتباطی با یونسکو شود و نمایندگان این نهاد را به استان دعوت کند و همینطور کمک‌های جهانی برای اجرای پروژه‌ها جذب کند. متاسفانه ما کشوری هستیم که در زمینه کمک‌های جهانی در راستای اهداف گردشگری هیچگونه توفیقی نداشته ایم. در حالیکه اسپانیا در یک مقطع توانست ۱۰۰ میلیون یورو کمک مالی از یونسکو برای حوزه گردشگری دریافت کند.

در یک مقیاس کوچکتر هم نیاز هست برای هر پایگاه ملی و جهانی، یک شورای مشابه تشکیل شود تا به شکل جزئی‌تر و متناسب با محیط پیرامونی به برنامه‌ریزی بپردازد.

به عنوان نمونه پایگاه جهانی بیستون دارای یک غنای تاریخی بی‌مانند است. در این مجموعه شاهد آثاری از دوران انسان‌های نئاندرتال گرفته تا دوران مادی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، ایلخانی، صفویه، زندیه و قاجاریه و پهلوی هستیم و یکی از استثنایی‌ترین مجموعه‌های تاریخی در دنیا محسوب شود و علاوه بر آن یک محیط طبیعی و یک سراب بسیار زیبا دارد. این مجموعه متاسفانه باتوجه به اینکه جز میراث‌های جهانی است و می بایست منبعی برای تولید ثروت باشد، در اداره و مدیریت خود ناتوان است!

در پایگاه ملی تاق بستان هم از یک غنای تاریخی، طبیعی و تفریحی فوق‌العاده برخوردار هستیم. بر خلاف همه صاحبنظران باید بگویم خوشبختانه، دنده کبابی های زیادی پیرامون این مجموعه ایجاد شده که شهرت ملی و در ابعادی نیز جهانی دارند. ولی جای صنایع دستی استان، هنرهای نمایشی، جشنواره‌های محلی لباس کوردی، تنبور گوران و صحنه، گیوه اورامانات، فلزکاران کرندی، رب انار و نان برنجی، روغن کرمانشاهی و ... در این محدوده خالی است.

نکته دیگر اینکه  اّب چشمه تاق بستان پس از خروج از این مجموعه، بلافاصله تبدیل به فاضلاب می‌شود. در حالیکه یکی از اهداف اصلی یونسکو پایداری ثبات زیست محیطی در اطراف مجموعه‌های تاریخی است. با تشکیل یک شورای سیاستگذاری و برنامه‌ریزی می‌توان برای حل این معضل به شکل مناسبی اقدام کرد و چم بشیر را به یک پتانسیل زیبای گردشگری تبدیل کرد و با ایجاد یک هم افزایی با پایگاه ملی تاق بستان، یک ارزش افزوده در حوزه گردشگری ایجاد کرد.

نکته دیگر اینکه ما نباید مجموعه های بیستون و تاق‌بستان را از هم جدا ببینیم. باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که هر مسافری که به تاق بستان می‌آید از بیستون هم دیدن کند. در بعد کلان‌تر با همکاری نهادها و مجموعه‌های مختلف برای اجرایی کردن طرح کریدور گردشگری تاق‌بستان _ بیستون که متاسفانه تا حدودی به  فراموشی سپرده شده، برنامه‌ریزی کنیم.

در این مسیر مجموعه هایی مانند دیواره بیستون و تنگ برازخانه و طبیعت بکر و بومی دامنه های پراو وجود دارند که باید در برنامه بازدیدهای گردشگران این محور تعریف شوند.

یکی از اشتباهات مدیریتی در کرمانشاه نادیده گرفتن و حذف جامعه محلی در برنامه ریزی ها و پیشبرد کارها است. زمانی که دشت لوت ثبت جهانی شد، مردم آنجا به صورت خودجوش به دنبال راه‌اندازی مجموعه‌های بومگردی رفتند و اکنون این بومگردی‌ها به یک ظرفیت عظیم توسعه‌ای برای آن منطقه تبدیل شده است‌. حتی زمانی که بخش دولتی خواهان ورود به این حوزه شدند، مردم محلی مخالفت کردند و گفتند؛ از دولتی ها تنها حمایت می خواهند!

ما امروز میخواهیم برای ثبت جهانی تاق بستان، روستای تاق بستان و مجموعه دنده کبابی هارا حذف کنیم! که این اشتباهی فاحش و پرهزینه و حتی انجام نشدنی ست. در اینجا وظیفه ما هدایت و کمک به اقتصادی بومی و رشد فرهنگ گردشگری مردم مجاور است.

آیا اگر مجوز تجاری- گردشگری به روستای تاق بستان بدهیم و دنده کبابی ها را با معماری درخور و شایسته مجموعه تاق بستان هماهنگ کنیم ، موفق تر عمل نکرده ایم؟ و آیا اینکار همگام با نقطه نظرات کارشناسان یونسکو نیست؟

تمام شعار یونسکو بر توسعه جامعه محلی است، نه حذف آن! و تمام هم و غم آنها پویایی اقتصادی مجموعه های جهانیست، نه سوت و کور و راکد بودن آنها!

در حالیکه در کرمانشاه، میراث فرهنگی بیشتر به دنبال سیاست بازدارندگی است. مثلا برای محدوده‌های پیرامونی آثار تاریخی یک مجموعه محدودیت‌ها و ضوابط بسیار سخت به ویژه در زمینه ساخت و ساز در نظر گرفته شده، غافل از اینکه با اینکار پیرامون این آثار تاریخی، تبدیل به یک بافت ناکارآمد شده است.

اینکه ما تنها مانع ساخت و سازهای بیش از ۱۰ متر شویم، کافی نیست! بلکه باید اولویت ما اثرگذاری مثبت بر فرهنگ، اقتصاد و معیشت ساکنان پیرامونی این سایت های تاریخی، با کمک و مشارکت مردم محلی باشد. باید بستری فراهم کنیم تا ساکنان آنجا بتوانند از این ظرفیت، یک ارزش افزوده‌ برای زندگی خود و همینطور مجموعه هدف، ایجاد کنند.

 در واقع محله های پیرامونی تاق بستان مصداق این سیاست مخرب بازدارندگی است. سیاستی که حاصل آن شکل گیری یک بافت راکد و ناکارآمد با ساکنانی گرفتار در انواع مشکلات اقتصادی و ... است.

چند سال پیش تهیه طرح جامع ساماندهی تاق بستان به مشاوری سپرده شد که متاسفانه هیچگونه شناختی به نگاه سازمان یونسکو نداشت (البته تاکید میکنم، در میراث فرهنگی استان و حتی کشور هم کسی این شناخت را ندارد- بنده با تک تکشان از استان تا مقامات کشور صحبت کرده ام!) 

متاسفانه به بافت مردمی محدوده نیز آشنایی نداشت و حتی از دیدگاه‌های یونسکو و مسیر ثبت جهانی آثار هم بی اطلاع بود. در پلان ارائه شده توسط این مشاور، پیشنهاد شده بود که همه این خانه‌های اطراف و دنده کبابی ها باید تخریب شوند!

اینگونه مطالعات با وجود صرف هزینه‌های بسیار، به دلیل غیرعملیاتی و غیرکاربردی بودن، سرنوشتی جز سپرده شدن به بایگانی‌ و خاک خوردن در قفسه ها در انتظارشان نیست.

در واقع تداوم وضعیت فعلی حاصل یک نگاه بسته و تک بعدی و غیر علمی است برای خروج از این وضعیت، کرمانشاه در حوزه مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری، پایگاه‌های میراث جهانی و ثبت ملی، نیازمند یک رنسانس است. 

ایجاد این جریان اصلاحی، نیازمند همراهی مدیریت ارشد استان و میراث فرهنگی است. این دو مجموعه باید موتور محرک تغییرات در حوزه گردشگری را روشن کنند و بقیه مجموعه‌ها را پای کار بیاورند.

صنعت گردشگری در کرمانشاه نیاز چندانی به ورود بخش دولتی ندارد. می‌توان با یک سیاستگذاری ده ساله و با بخشی مختصر از سرمایه گذاری‌هایی که در دیگر حوزه‌ها شده، گردشگری را صنعت اول استان به لحاظ حجم درآمدزایی تبدیل کرد. 

البته باز تاکید می‌کنم؛ اینکار نیازمند یک نگاه ویژه در استان و کلان کشور و سیاست گذاری، همسویی و همراهی و تسهیل و برداشتن موانع چند لایه در حوزه های مختلف است.

کد خبر 2780310

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha