به گزارش خبرگزاری کردپرس، این مراسم کە با حضور مترجم اثر "مریوان حلبچەای"، دکتر قطبالدین صادقی منتقد و استاد دانشگاە، وحید امینیزادە و محمد قاسمزادە و نیز جمعی از علاقەمندان بە ادبیات داستانی در روز چهارشنبە مورخ سوم بهمن ١٤٠٣ و بە همت نشر ثالث، ناشر این کتاب، برگزار شد.
دکتر صادقی در فرازی از سخنانش بە وجە تسمیەی فیلی و اقتباس آن از نام منطقەی عمومی زاگرس میانی و شرق دجلە و ولایت جبال کە در ادوار مختلف تاریخ ایران باستان و بینالنهرین بە نام پهله بودە اشارە کردە و گفت: خاستگاە نام باستانی فیلی برگرفتە از اسم پهلە باستانی بودە کە تاکنون نیز این نام بر روی شهری بە نام پهلە در بخش زرینآباد استان ایلام بە یادگار ماندە است. در دوران حکومتهای اسلامی، نام پهلە و پهلەوی یا پهلەای به صورت فهلە و فهلەوی حفظ شدە و در دوران متاخر نیز بە صورت مخفف آن یعنی "فیلی" تداوم یافتە و در جغرافیای سیاسی معاصر بە بخش عمدەای از کردهای جنوبی در عراق و ایران بە همین نام اطلاق میشود.
وی بە رنجهای کردهای فیلی در دوران حکومت حزب بعث اشارە کرد و این کتاب فاخر را گامی موثر برای شناخت مصایب این قوم دانستە رنجهای بیشماری کە در علیرغم اعمال پروژەهای ضدبشری بر این قوم هنوز هم مغفول ماندە است.
این استاد دانشگاە همچنین افزود: در طول چهار دهە حکومت جهنمی حزب بعث صدامی کلکسیونی از ظلمها بە صورت مستمر و در قالب اجرای دستورهای تبعیضآمیز و هویتزدایانەای همانند تعریب (ژینوساید فرهنگی)، ربودن نوجوانان و جوانان ذکور و نسلکشی آنان بەویژە در زندان مخوف نگرەسلمان و گورهای دستەجمعی کە بە نام مقابرالجمعی و یا پروژەی انفال معروف شدە را در حق آنان اعمال نمود و همچنین با عمومیتبخشی بر هویتزدایی از آنها در قالب دستورات حکومتی همانند تهجیر و تصفیر یعنی اخراج از عراق و یا جابەجایی از زادگاە آبا و اجدادی خود و ادغام در میان عشیرەهای عربتبار ساکن سایر نقاط عراق و نیز مصادرەی اموال و املاک آنان و حتی در مقطعی نیز اجبار شهروندان عراقی بر طلاق گرفتن از زوجهای کرد فیلی خود و عدم صدور شناسنامە و همچنین ممنوعیت استفاده از هویت و زبان کردی فیلی در حق آنان، هر آنچە ظلمی را کە قابل تصور میباشد را بر آنان تحمیل نمود. فجایعی کە هر کدام بەنوبەی خود تراژدیهایی انسانی هولناکتر از اغلب ژینوساید و هولوکاست بودەاند چرا کە هم در آن زمان و هم تاکنون با سکوت مرگبار جامعەی جهانی، هنرمندان و ادبا و کل جامعەی مدنی عراق و جهان مواجە بودە سکوتی هولناکتر از خود آن جنایتها.
بختیار علی خود بر این باور است کە بندر فیلی، کودک درون همەی انسانهای قربانی نژادپرستی است کە علیرغم همەی ستمها کودکانەگی خود را از دست ندادە و در برابر جهانی کە در مقابل او ایستادە و میخواهد کودکانەای او را در هم بشکند مقاومت کردە است.
آنچە کە نویسندە بر آن بودە بە تصویر بکشد این است کە "لذت از مرگ" طبیعی نیست بلکە این دیدگاە ایدئولوژیک است کە آدمهای معمولی را بە سمت و سویی میبرد کە حس همذاتپنداری خود با مقتولین را از دست میدهند و در نهایت از کشتار دیگران لذت میبرند.
در این رمان، نویسنده هموارە سایەی شوم تهدید بە حاشیە راندە شدن کوردها را در دیدگاهی کە برآمدە از مرامنامەی حزب بعث عربی بودە بر سر کردها عیان نمودە و بە سراغ نسلکشی و اعمال تبعیضهای متعددی است کە کرد فیلی رفتە، هویتی کە از طرفی بە علت کرد بودن و از سویی دیگر بە خاطر اتهام ایرانی بودن و ایلامیالاصل بودن تمامی اکراد فیلی، باعث شدە بود کە حزب بعث از این قوم مشروعیتزدایی کردە و کشتار و اخراج آنان توسط استخبارات و ارتش و مزدوران بعث و نژادپرستان پانعرب را مجاز کرده بود.
رمان بندر فیلی، حکایت نسلهایی است کە در میان چندین مکان و جهان قرار میگیرد بدون آنکە در هیچ کدام از آنها جایگاهی داشتە باشد. این احساس کە جبر جغرافیا یک قوم را مجبور میکند تا هویت ملی و شهری نداشتە باشد. هویتی کە در هر حالی آغوشش را بە رویش بگشاید و بە هویتزدایی دجار دردی عجیب شود دردی کشندە کە همانا بە بیرون راندە شدن کامل از هستی و زندگی ختم شود و این رنج بزرگ آنگاە کە صدام آن بومیان راستین شرق دجلە و بغداد را از موطن و سرزمین مادری خود اخراج نمود باعث شد کە فیلیها بە فراسوی زندگی پرتاپ گردند. جایی کە آنان بە موجوداتی نامرئی و فراموششدە تبدیل شوند.
وضعیت بندر فیلی در داخل زندان نمایانگر تمام عیار چنین قضایایی است. موقعیتی معلق کە هم کمترین فاصلەی میان بودن و نبودن است و نیز موقعیتی مرکب کە هم هستی و هم نیستی میباشد. واقعیتی کە بیانگر زندگی در برزخی برساختە از آرمانهای نژادپرستانەی حزب بعث عراقی بودە و شوربختانەتر اینکە بە دلیل تداوم برخی دیدگاههای نژادپرستانە ناشی از آموزش نیمقرنی بعثیها کە خودبرتربینی را ناخودآگاە بە نهادی مشروع تبدیل کردە، همچنان در فضای عمومی عراق بە ودیعە گذاشتە بە نحوی کە میتوان گفت هنوز هم میلیونها "صدام درون" در دل عراقیان این حس دیکتاتورمآبانە را در دل و جان آنان القا مینماید بە نحوی کە برخی از آنها از کە بە هر قوم و عشیرە و مذهب و دیدگاه و جایگاە اجتماعی و فرهنگی و دولتی تعلق داشتە باشند، چنین تبیعیضی را در حق کوردهای فیلی ولو در حد اندک روا بدارند و یا در بزنگاههای تاریخی و در هنکامەی ایجاد تنش بین کرد و عرب و یا ایرانی و عراقی این زخم کهنە عود کند.
این رمان اگر چە سرگذشت یک کودک قربانی تبعیض نژادی در عراق بە نام بندر فیلی را روایت میکند اما در حقیقت راوی دیدگاە تبعیضآمیز و پانیستی حاکمانی است کە دیگران را صغیر فرض کردە و کشوری را بە زندانی بزرگ برای تربیت دیگران تحت تعالسم قیممآبانەی خود کە بر پایەی همسانسازی فرهنگی بنیان نهادە شدە، تبدیل مینمایند.
این شخصیت خیالی، یکی از کودکان کرد فیلی عراق است کە در زندانهای بعث بە دنیا آمدە و در زندان چنان پرورش مییابد کە با سبک زندگی در خارج از زندان بە کلی بیگانە باشد.
بندر فیلی پس از سقوط رژیم بعث صدامی و آزادسازی زندانیان برای اولین بار وارد جامعە واقعی میشود و در میدان استقلال بغداد همانند یک شخصیت مسخ شدە کە مراوادات انسانی خارج از زندان وی را بە ستوە آوردە سرگردانتر و مستاصلتر از گذشتە میشود.
بختیارعلی در قالب سبک رئالیسم جادویی گوشەای از مصایب کرد بودن وی و ٢٢ هزار تن از کودکان، نوجوانان و جوانان ربودە شدە کرد فیلی را کە صرفا بە دلیل عرب نبودن دچار رنجهای بیشمار و مفقودالاثر شدند و یا اقلیتی کە با جمعیتی بالغ بر سە میلیون تن از ابتداییترین حقوق انسانی خود بیبهرە ماندەاند را بە زیبایی بە تصویر کشیدە است.
گزارش: مصطفی بیگی
نظر شما