به گزارش کردپرس، عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان ترکیه یا پ.ک.ک، اخیراً بهطور غیرمنتظرهای خواستار خلع سلاح این گروه شده است—حرکتی که میتواند به یکی از طولانیترین درگیریهای خاورمیانه پایان دهد. اما با توجه به ایجاد پایگاههای نظامی ترکیه که اکنون در سراسر شمال عراق پراکنده شدهاند، یک پرسش اساسی مطرح است: آیا این مسئله واقعاً درباره صلح است، یا صرفاً تغییری در کنترل مناطق کردنشین بوجود می آورد؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نفوذ ترکیه در شمال عراق تنها به دلایل امنیتی محدود نمیشود بلکه اهداف ژئوپلیتیکی گستردهتری را دنبال میکند. الگوی ایجاد پایگاههای نظامی فراتر از نیازهای عملیات ضدتروریستی، نشاندهنده برنامههای استراتژیک بلندمدت آنکارا در این منطقه است.
ترکیه طی دهههای گذشته، بهطور مداوم عملیات برونمرزی در عراق انجام داده است. جنگندههای ترکیه مواضع شبهنظامیان کرد را هدف قرار میدهند، درحالیکه رهبران عراق غالباً ناتوان از جلوگیری از این حملات هستند.
اکنون، اگر پ.ک.ک خلع سلاح شود، عراق ممکن است سرانجام کنترل مرزهای خود را بازپس گیرد. اما تجربه تاریخی نشان میدهد که مسیر پیشرو پیچیدهتر از آن است که در ظاهر به نظر میرسد.
دعوت به صلح، یا فقط توقف موقت جنگ؟
پ.ک.ک از دهه ۱۹۸۰ تاکنون علیه ترکیه جنگیده و به دنبال گرفتن حقوق و خودگردانی بیشتر برای کردها بوده است—درگیریای که تاکنون دهها هزار قربانی بر جای گذاشته است. ترکیه این گروه را یک سازمان تروریستی میداند و دهها سال تلاش کرده تا آن را از بین ببرد، درحالیکه برخی دیگر پ.ک.ک را یک جنبش مقاومت مشروع برای حقوق کردها قلمداد میکنند.
از نظر تئوری، درخواست اوجالان از داخل زندان میتواند یک نقطه عطف باشد اما در گذشته، تلاشهای مشابه برای برقراری صلح، از جمله اعلام آتشبسهای مهم، اغلب به دلیل عدم اعتماد دو طرف شکست خوردهاند.
امروز، پکک تحت فشار فزایندهای قرار دارد. پیشرفتهای ترکیه در فناوری پهپادی، تواناییهای نظامی آنکارا را تقویت کرده و مواضع پکک را در مناطق کوهستانی که زمانی امنتر بودند، آسیبپذیرتر کرده است.
حتی اگر بیشتر نیروهای پکک تصمیم به زمین گذاشتن سلاحهای خود بگیرند، روند ادغام مجدد آنها در جامعه به دلیل پیچیدگیهای سیاسی منطقه دشوار خواهد بود. دولت اقلیم کردستان عراق نیز روابط پرتنشی با پ.ک.ک دارد و از تحریک ترکیه—که بزرگترین شریک تجاری آن محسوب میشود—هراس دارد.
برای کردهای غیرنظامی که در این درگیری گرفتار شدهاند، گزینههای موجود محدود است. بسیاری از ساکنان مناطق مرزی از این که بین حملات نظامی ترکیه و حضور پکک گیر افتادهاند، خسته شدهاند. اما درعینحال، آنها این نگرانی را دارند که آیا صلح به معنای استقلال واقعی خواهد بود یا صرفاً تغییری در قدرت خارجیای که بر سرزمین آنها تسلط دارد، بوجود خواهد آمد.
هدف واقعی ترکیه در عراق چیست؟
اگر پ.ک.ک خلع سلاح شود، ترکیه منطقیترین اقدام را باید خروج از عراق بداند. اما اقدامات آنکارا نشان میدهد که اهداف گستردهتری در سر دارد.
در سالهای اخیر، ترکیه پایگاههای نظامی متعددی را در شمال عراق ایجاد کرده است که برخی از آنها در عمق خاک عراق قرار دارند. این تأسیسات نشانههایی از ماندگاری ترکیه در این مناطق دارند زیرا زیرساختهایی که بیشتر به یک اشغال بلندمدت شباهت دارد تا عملیات امنیتی موقتی در این مناطق احداث شده اند.
الگوی مشابهی را میتوان در شمال سوریه که ترکیه ابتدا به بهانه مبارزه با داعش مداخله کرد، اما اکنون بخشهایی از این منطقه را از طریق نیروهای نیابتی خود کنترل میکند، می توان مشاهده کرد.
زمانی که از مقامات ترکیه درباره این گسترش نفوذ سؤال میشود، آنها همواره بر نگرانیهای امنیتی و احترام به تمامیت ارضی عراق تأکید کرده و درعینحال از حق خود برای دفاع در برابر تهدیدها صحبت میکنند. اما واقعیتهای موجود در میدان، معمولاً داستان متفاوتی را روایت میکنند.
علاوه بر مسائل امنیتی، انگیزههای اقتصادی نیز نقش مهمی در حضور ترکیه در عراق دارند. گذرگاههای مرزی بین ترکیه و اقلیم کردستان عراق حجم قابلتوجهی از تجارت را تسهیل کرده و به آنکارا اهرم فشار قوی برای نفوذ بر اقلیم کردستان داده است.
منابع آبی نیز یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار است زیرا پروژههای سدسازی ترکیه بر رودخانه دجله، جریان آب به عراق را تغییر داده و یک ابزار فشار دیگر در اختیار آنکارا گذاشته است.
علاوه بر این، برای دولت ترکیه، عملیات نظامی برونمرزی اهدافی فراتر از امنیت را دنبال میکند. این حملات معمولاً احساسات ملیگرایانه را در داخل ترکیه تقویت میکنند و در نتیجه، مزایای سیاسی داخلی نیز به همراه دارند.
آیا عراق میتواند ترکیه را وادار به خروج کند؟
دولت عراق با بحرانی در زمینه حاکمیت ملی روبهرو است. محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق بهصورت علنی از ترکیه خواسته است که به مرزهای عراق احترام بگذارد اما این درخواستها تأثیر چندانی بر عملیات نظامی ترکیه نداشته است. چالش بغداد این است که چگونه اعتراضات دیپلماتیک خود را به یک فشار واقعی و مؤثر تبدیل کند.
عراق، بدون داشتن توانایی نظامی برای مقابله مستقیم با نیروهای ترکیه، نیاز دارد که از راهبردهای دیگری برای بازپسگیری کنترل سرزمین خود استفاده کند.
بهعنوان مثال، عراق میتواند از دیپلماسی منطقهای بهره ببرد. ایران، که نفوذ زیادی در بغداد دارد، خود نیز نسبت به گسترش نفوذ ترکیه در منطقه نگران است و ممکن است به عراق در اعمال فشار بر آنکارا کمک کند. از طریق کانالهای دیپلماتیک منطقهای، امکان گفتگو درباره حضور نظامی خارجی وجود دارد.
همچنین، عراق میتواند خواستار نظارت بینالمللی بر روند خلع سلاح پ.ک.ک و خروج نیروهای ترکیه شود. برخی سازمانهای بینالمللی تجربه نظارت بر فرآیندهای امنیتی پیچیده را دارند و میتوانند نقش یک ناظر بیطرف را ایفا کنند.
از سوی دیگر، دولت عراق میتواند با ایجاد چارچوبهای جامع برای ادغام مجدد نیروهای سابق پ.ک.ک در جامعه، همکاریهایی را با شرکای بینالمللی آغاز کند. در بسیاری از نقاط جهان، از الگوهای موفقی برای بازگرداندن شبهنظامیان به زندگی عادی استفاده شده که میتوان از آنها بهره گرفت.
خطرات خوشبینی زودهنگام
تجربه تاریخی نشان میدهد که نباید نسبت به روندهای صلح در این منطقه بیش از حد خوشبین بود. در گذشته نیز تلاشهایی برای حل درگیری بین ترکیه و پ.ک.ک انجام شد که در ابتدا امیدبخش بودند اما در نهایت به شکست انجامیدند و درگیریها از سر گرفته شد.
رهبران جامعه مدنی کرد بارها تأکید کردهاند که راهحل نظامی بهتنهایی نمیتواند مشکلات اساسی را حل کند. هرگونه صلح پایدار مستلزم رسیدگی به مسائل بنیادین مانند تحقق حقوق فرهنگی و فعالیت سیاسی کردها است—موضوعاتی که از ابتدا ریشه اصلی این درگیری بودهاند.
برای کردهای عراق، این مسئله فقط به امنیت محدود نمیشود. توسعه اقتصادی در منطقه به دلیل درگیریهای مداوم نظامی بهشدت آسیب دیده است. گردشگر—که زمانی بهعنوان یک صنعت رو به رشد در اقلیم کردستان شناخته میشد، به دلیل ناامنی در مناطق کوهستانی، کاهش یافته است.
اما بزرگترین نگرانی برای ثبات منطقه این است که خلأ قدرت پس از خلع سلاح پ.ک.ک چگونه پر خواهد شد. اگر گروههای مسلح فعلی از منطقه خارج شوند اما ترکیه حضور خود را حفظ کند، ممکن است گروههای مسلح جدیدی ظهور کنند یا دیگر جناحهای مسلح تقویت شوند تا با نفوذ ترکیه مقابله کنند.
لحظهای تعیینکننده برای عراق و منطقه
همزمان با نزدیک شدن عراق به این نقطه حساس، پیامدهای آن فراتر از مرزهای این کشور خواهد بود. اگر این مسئله با موفقیت حل شود، ممکن است به الگویی برای حل سایر درگیریهای منطقهای تبدیل شود. اما اگر شکست بخورد، میتواند موج جدیدی از بیثباتی را ایجاد کند.
برای مردم عادی عراق—بهویژه کردها—حاکمیت ملی فقط به معنای تغییر قدرت خارجی نیست. بسیاری از آنها پس از دههها قرار گرفتن در میانه رقابت قدرتهای منطقهای، خواستار حق تعیین سرنوشت خود هستند.
ماههای آینده نشان خواهد داد که آیا درخواست اوجالان برای خلع سلاح پ.ک.ک، آغازی واقعی برای ایجاد صلح است یا صرفاً تغییری در نحوه رقابت برای کسب قدرت در این منطقه پرتنش خواهد بود؟
اما چیزی که قطعی است، این است که واکنش ترکیه—خواه خروج باشد یا تثبیت حضور نظامیاش—واقعیت نیات آنکارا را روشنتر از هر بیانیه دیپلماتیکی آشکار خواهد کرد.
برای عراق، بازپسگیری کنترل بر سرزمینهای شمالیاش، یک گام اساسی برای دستیابی به حاکمیت کامل پس از دههها دخالت خارجی خواهد بود. اما این امر مستلزم اتخاذ دیپلماسی راهبردی، حمایت بینالمللی و یک چشمانداز روشن برای آیندهای است که در آن، حدود مرزهای عراق نه توسط قدرتهای خارجی، بلکه توسط خود عراقیها تعیین شود.
چالشها و فرصتهای آمریکا
برای سیاستگذاران آمریکایی، این وضعیت هم چالشهایی به همراه دارد و هم فرصتهایی ایجاد میکند. ایالات متحده روابط استراتژیکی هم با ترکیه (عضو ناتو) و هم با اقلیم کردستان عراق (یکی از متحدان کلیدی در جنگ علیه داعش) دارد.
نحوه مدیریت این روابط رقابتی میتواند تأثیر بسزایی بر ثبات منطقه داشته باشد. اگر ترکیه از عراق عقبنشینی کند، میتواند تنشهایی را که تلاشهای واشنگتن برای تثبیت منطقه را پیچیده کردهاند، کاهش دهد. اما اگر ترکیه با وجود خلع سلاح پکک، حضور خود را گسترش دهد، این امر میتواند دموکراسی شکننده در عراق را تضعیف کند—موضوعی که ایالات متحده برای آن سرمایهگذاری سنگینی کرده است.
منبع: فارن پالسی این فوکوس
نظر شما